عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

لذت مادر شدن

4 هفته و سه روز

1392/2/9 7:45
نویسنده : گلی
1,007 بازدید
اشتراک گذاری

امروز من از روی تقویم 4 هفته و سه روزمه! 

 - این عکس از سایت http://3dpregnancy.parentsconnect.com گرفته شده است!! اونجا میتونین 360 درجشو ببینین!

تصمیم گرفتم هر هفته بیام و علائمم، تغییرات بدنم، وزنم و همه و همه را با شما قسمت کنم. تا شاید بتونه به مامانای بعدی کمک کنه.

قد: 173 سانت

وزن: 60.1 کیلوگرم

دور شکم: 83 سانت (حیف که نمی تونم عکس بزارممم...خخخخخخخخخخخخخخ)

میزان اضافه وزن : حقیقتش به نظرم چند گرمی کمم شدم!!

دمای بدن: در بالاترین حالتش 36.7 درجه سانتیگراد هستش و کلاً دست و پام سرده!

علائم: سینه هام دیگه وحشتناک حساس و گرد شده! اینگار کلی وزن اضافه کردن. سوتین های فنری اذیتم می کنه. مجبورم شبا درش بیارم. دلدرد دارم!!! واییی مخصوصاً وقتی عطسه میکنم 2-3 ثانیه تیر می کشه. دلدردم گاهی متمایل به سمت چپ و گاهی راسته. بیشتر ولی سمت چپ. حالت تهوع صبحگاهی ندارم ولی بعد غذا مخصوصاً وقتی بوش میمونه یکم اذیت میشم. حساسیت و آبریزش بینی ام تشدید شده. دیگه تکرر ادرار دارم که بستگی به آبی که می خورم هم داره! فعلاً همینا بسمه

اولین موعد دکتر و توصیه ها: فعلاً دکترم همون سهیلا عارفی هستش. دیروز بهش زنگ زدم و با دستیارش صحبت کردم. خیلی مهربونه! خود خانم دکتر بدیش اینه که سرش وحشتناک شلوغه. گفت دو-سه هفته دیگه بیا واسه سونوی اول مگر اینکه درد زیاد داشته باشه اونوقت سریعتر بیا! فعلاً اسیدفولیک و امگا 3 را به صورت روزانه مصرف کن. منم گفتم ای به چشم!!!! برای 29 اردیبهشت شد موعد اولین سونو! که انشاا.. صدای قلب کوچیکش رو اون موقع بشنوم و صورت خوشگلش رو ببینم. خدایا بچم و به تو سپردم

احساسات من: همسری از دیشب رفته ماموریت و من تنهام! اینجوری بگم که حساس شدم و با کوچیکترین چیز گریم میگیره! فیلم، دیدن اینکه یکی که نمیشناسم مامان شده، خاطرات زایمان بچه ها و همه و همه دو ساعت اشک من رو در میاره. هوسی شدم مدام واسش لباس بخرم. دیروزم دو دست خریدم. اگه جنسیت از لحظه اول معلوم بود خودم رو دیروز کشته بودم (خیلی تو خرید سست عنصرم!!!!). یکم نگرانی و دلشوره دارم که فکر کنم طبیعی باشه. دیشب دو-سه تا عطسه پشت هم اومد نمیدونین چه تیری کشید زیر دلم. از ترس داشتم میمردم، تها هم که بودم. خدا خیر بده به مامان هما بهش اس ام اس دادم و تعریف کردم چی شده گفتش عادیه ولی سعی کن عطست رو کنترل کنی! تو اینترنتم یه گشتی زدن دیدم عادیه! یکم خیالم راحت شد. مادر شدن واقعاً با نگرانی همراهه اصلاً فکرش رو نمی کردم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان حسنا
9 اردیبهشت 92 14:20
سلام عزیزم
بهت تبریک میگم
خیلی خوشحال شدم برات
تو رو خدا واسه منم دعا کن
این ماه خیلی زیاد امیدوارم
گلی جون شماره ات رو هر چی می گیرم خاموشه
به نی نی ات بگو به نی نی منم بگه که بیاد تو دلم


حسنای عزیزم به یاری خدا که به زودی مامان میشی. حتماً بهش میگم واسه نی نی همتون دعا کنه
غزاله
10 اردیبهشت 92 17:45
عزیزم مواظب خودت باش خیلی زیاد