عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

لذت مادر شدن

بدون عنوان

1392/9/10 18:55
نویسنده : گلی
796 بازدید
اشتراک گذاری

ما امروز 35 هفته و دو روزمونه!

و اما تغییرات این هفته:

وزن: 72.600

تغییرات وزن: 1400 گرم! یعنی هفته ای 700 گرم. دکتر از بس وزن ما به سرعت رفته بالا به مسمومیت یا دیابت باردرای یشکش برده!!! خخخخخخ از دست این دکترا! هی میگن بخور بعد میخوری میگن چرا وزنت زود به زود میره بالا! دیوونمون کردن!!!!!

دور شکم: 113 سانتیمتر. شکمم به صورت نجومی رشد کرده!!!

علائم: ترشحاتم خیلی بیشتر شده. گاهی حس خیسی میکنم ولی میدونم ترشح هستش. استراحت مطلق تموم شد و اجازه زندگی عادی دارم! وقتی پیاده روی میکنم حس فشار زیر دلم دارم. با اینکه تو سه تا سونوی آخر پوزیشن بچه سفالیک بوده گاهی حس میکنم تو پهلوهامه! نمی دونم چطوریاست!! شیکمم فوق العاده تیز و بیشتر پایینه. دیگه خیلی تابلو شده هر چند همه میگن هنوز به ماه 9 نمیخوری (دور از جون کورن بنده خداها!). احساساتی مثل عفونت ادراری داشتم که پازمایش دادم و شکر خدا منفی بودش. پروتئین هم تو ادرارم نبود پس عفونت ادراری منتفی شد و قندم حتی از قبل هم پایین تر بود و اومده بود لب مرز پایین!!!! فکر کنم یکم کمتر شه غش کنم. شبها خوابیدن سخت تر شده ولی هنوز ممکنه. باید فقط ازین پهلو به اون پهلو بم هر چند ساعت یکبار که اونم درد یه سمت خودش وادارم میکنه. حس میکنم ماهیچه ها از قبل شل تر شده و استخونای لگن داره از هم باز میشه.

احساسات من: از اینکه روز به روز دارم به دیدن دخترم نزدیک میشم حس عجیبی دارم. مخلوطی از خوشحالی و ترس از  موقعیت ناشناخته ای که باهاش روبه رو هستم ولی بیشتر هیجان زدم. گوش کردن به رلکسیشن های بارداری خیلی کمکم میکنه.  وسایل ساک بیمارستانم آمادست ولی هنوز نبستمش. به خودم قول دادم تو این هفته تمومش میکنم. هنوز عکسای آتلیه رو هم نگرفتم. دو دلم موهام رو رنگ کنم یا نه؟ چون سفیدی نداره و واسه نی نی نگران میشم اگه رنگ کنم. آخرین سونو که تعیین میکنه بالاخره من میتونم طبیعی زایش کنم یا نه و وزن نی نی خان چقدره تو 37 هفته و یک روزه. دل تو دلم نیست ببینم چی میشه.  ترکهای روی شیکمم بیشتر شده. هرچند سطخی هستن و کسی غیر خودم به راحتی نمیبینتشون. دو هفته ی قبل کلی واسه این ترکها گریه کردم، بابام که متوجه شده بود رفته بود کیش واسم یه کرم ضد ترک عالی آورده بود. الهی قربونش برم که اینقدر به فکر منه. علی میگه خوبه اینا دیده نمیشه اینقدر آبروریزی راه انداختی. ازون روز به خودم گفتم بچم سالم باشه دیگه هر چی شد، شد!!!! 

خدایا شکرت که تا اینجاش رو به سلامتی گذروندیم. خودت کمک کن بقیش هم به راحتی و سلامتی بگذره. خدایا بچم رو به تو سپردم. از تو میخوامش، سالم سالم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

دریا
15 آذر 92 12:17
سلام گلی جون خوبی عزیزم چه عجب خانومی خیلی دیر به دیر میای کلی دلم برات تنگیده خوشحالم که هم خودت و هم نی نی خدا رو شکر خوبین ان شالله هفته های باقیمانده رو هم به سلامتی بگذرونی هم برای من هم براای همه دوستامون که منتظر نی نی هستن دعا کن مهربرونممممم
lida
15 آذر 92 22:41
غزیزدلم مطمئن باش سالم سالم میاد تو بغلتتتتتتتتتتت...اونوقت بجای منم محکم..نه دلم نمیاد..آروم ببوسش اینم برای خودت که گلی
مامان
16 آذر 92 7:43
عزیزم خوشحالم که تو و نی نی خوب خوب هستید. چیزی نمونده این روزها هم میگذره و دخترت بسلامتی تو بغلت میگیری. خوبه حالا ترک های شکم تو جوری که فقط خودت میبنی البته بعدش که تغییر رنگ میده بیشتر خودشو نشون میده اما به داشتن یه فرزند صللح و سالم میرزه. مواظب خودت باش.بوس
سعیده
16 آذر 92 15:25
سلام گلی جون می بینم که داریم به آخر خط نزدیک می شیم هر چند که تو نزدیک تری ایشالا به سلامتی این روزهای آخر هم تموم بشه. و بتونیم دخترامونو تو بغلمون بگیریم. تاریخ زایمانت کی هستش ؟
گلی
پاسخ
اگه خدا بخواد 13 دی. چون طبیعی میخوام زمانش معلوم نیست. انشاا... سالم بیان بغلمون