عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

لذت مادر شدن

کلی تا اتفاق!

1392/8/26 22:18
نویسنده : گلی
1,274 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نی نی خانوم و همه ی دوستای گلم که جویای احوال ما بودن

ببخشید دیر مینویسیم. یه عالمه چیزای مختلف اتفاق افتاده این اواخر ولی من بازم بارداریم رو با تمام وجود دوست دارم:

دفعه قبل نوشتم که آزمایش عفونت ادرار دادم و مثبت شد!! ولی نوع باکتری ای که دیده شده بود تو ادرار خیلی نادر بود و درمانشم سخت. واسه همین مردم و زنده شدم تا اینکه آزمایش مجدد نشون داد آزماشگاه اشتباه کرده!!! خلاصه خوشحال جوابش رو بردیم واسه دکی. تو 30 هفته و یه روزگی!!!! دکنز طبق معمول طول فوندوس رو اندازه گرفت و دیدم نگرانه. هی اینور اونور کرد و اندازه هاش و دوباره زد. گفت چرا اینقدر کوتاهه!!! بعد دنبال سر شما گشت و گفت بچه به نظرم دو-سه هفته کوچکتر از سن بارداری میاد به خاطر طول فوندوس. شایدم آب دورش کم شده. پریناتال رو که من عملاً قطعش کرده بودم رو دوباره هر روز کرد و گفت استراحت زیاد کن. کالری دریافتیت رو هم بیشتر کن، ورزش هم تا اطلاع ثانوی ممنوع مخصوصاً ورزش شکم. منم شدم استراحت و بخور بخور و بخواب! دو هفته بعد یعنی 32 هفته و یک روزگی رفتم دکی و 1 کیلو و 200 نسبت به دو هفته قبل زیاد شده بودم یعنی هر هفته 600 گرم. خلاصه رفتم دکی بازم طول فوندوس رو  زد و بازم کوتاه بود. خلاصه رفتیم سونو اندازه شما مناسب سنت بود و با هفتت مطابقت میکیرد. وزنتم 1865 گرم بود که بدی نبود. ولی آب دورت خیلی کم شده بود!!! شده بود 6. یه سونوی بیوفیزیکال کرد و رگهای جفت رو بررسی کرد. خوشبختانه خونرسانی خوب بود. تکوناتم به قدری زیاد بود که دکتر رو عاصی کرده بودی. گفت با اینکه آب دور بچه خیلی کمه وضعیتش مناسبه و نیازی به بستری نیست ولی باید یه تست فرن بدی که مطمئن بشیم آبریزی نداری و بعدشم یه هفته رژیم مایعات بگیری و همش به پهلو دراز بکشی. خوشبختانه تست فرن رو که همون شب اورژانسی انجام دادیم منفی بود و آبریزی نداشتم.  از همون شبش زدم تو کار مایعات. آب خوردن همانا و دستشویی کردن همانا!!!!! منتظر شدیم تا 33 هفته و یک روزگی رسید که همین دیشب بود و رفتیم دکی. دکتر تو مطب سر به سرم میذاشت و میگفت به هفته 34 برسون این بچه رو من خیالم راحت بشه!!! آخه دکتر همکار مامان بزرگ شماست و خیلی احساس مسئولیت میکنه. دوباره سونو کرد. آب دور شما از 6 به 9 رسیده بود شکر خدا. به نظر دکتر به 11 برسه خیلی خوب میشه. وزن مامانی هم در این یه هفته 2 کیلو اضافه شده بود. بس که تو حلق من غذا ریخته بودن و بی تحرک بودن. مایعات بدنمم که قشنگ چند برابر شده بود. خلاصه با این همه شروع خوب تو اضافه وزن تو همین سه هفته که تو رو به راه بشی من 3 کیلو و 200 گرم وزن اضافه کردم. خیلیهههههههههه. یکی دو تا ترک خیلی ریز هم پهلوی سمت راستم ایجاد شد که مال اضافه وزن یهوییه. ولی تمام اینا فدای سرت تو سالم باش. 

خدایا شکرت که تا اینجاش به خیر گذشته. بچه خوشگلم رو به تو میسپرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان
27 آبان 92 8:41
گلی جون عزیزم خیلی خوشحال شدم به سلامتی انشاا... بغلش کنی. خواهرم روز تاسوعا آش نذری داشت . برای شما خیلی ناراحت بودم و شب قبلش برای شو شو و پسرم گفتم و گفتم دعا کنید توی این ایام. اما قسمت جالبش این بود پسرم آش خاله اش بهم زد و برای نی نی گل شما دعا کرد که آب دور نی نی زیاد بشه. گفتم مامان دگه دعایی نداری گفت نه فقط برای نی نی خاله گلی دعا میکنم.
گلی
پاسخ
مرسی عزیزم. با همین دعاهای شماست خدا بهم لطف کرد
دریا
28 آبان 92 18:17
سلام گلی جون خوشحالم که همه چی روبه راهه ان شالله به سلامتی النا رو بغل میگیری
رها
9 آذر 92 13:12
خدا رو شكر كه خوبي عزيزم آخي نازي آخراش هستااا گلي جونم دعا واسه من يادت نره هاااا خيليييييييييي دوستت دارم هم خودتو هم جوجو رو