28 هفته و 2 روزگی
ما امروز 28 هفته و 2 روزمونه!
و اما تغییرات این هفته من:
وزن: 67.100 کیلوگرم!
تغییرات وزن: 7 کیلو و 200 نسبت به قبل بارداری و 2 کیلو نسبت به سه هفته قبل. یعنی هفته ای تقریباً 650 گرم! یکی مواظب من باشه!!!! جیگرم مامان رو داری میترکونی! حالا دیگه مثل گودزیلا میشه. کنترل وزنم دیگه اصلاً دست خودم نیست. چون فعالیتم هم کمتر شده. یکم از زایمان زودرس میترسم. حساسم شدم!
دور شکم: 102 سانتیمتر. حسابی زدی بیرون مامانی و من می بینمت و حال میکنم. هرکی من و میبینه میگه یه توپ قورت دادی...
علائم و احساسات من: مشکوک به عفونت ادرار هستم و جواب آزمایش مجددم تو همین یکی دو روز آماده میشه. کلی آب میخورم و کلی هم جیشششش! اولش خیلی نگران شدم ولی سپردم به خدا. هر روز نشستم و امتحان میکنم ببینم سرت کجاست و پاهات کجاست و ...! هی میگم نکنه دوباره بره تو پهلوهام گیر کنه. خواب شب خیلی سخت شده و هی ازین پهلو به اون پهلو میشم به سمت راستم که بخوابم دست چپم خواب میره گاهی، واسه همین حس میکنم خونرسانی ممکنه درست انجام نشه به تو خوشگلم هی جا به جا میشم. گاهی وقتا یه ضربه هایی مثل نبض رو احساس میکنم که تا یکی دو دقیقه ادامه داره! شاید سکسه هاته مامانی. اولش فکر میکردم تحت فشاری ولی هرچی جا به جا میشم فایده نداره و ادامه داره. بابات اویل هفته طفلی باید بره تهران و آخر هفته پیش ماست. کلی خسته میشه ولی به خاطر دخترش هر هفته میره و میاد! بعدازظهرها که دراز میکشیم دستش و میزاره رو شیکمم هی باهات ور میره و تا لگد نزنی چندتایی براش ولت نمی کنه. باهات کلی حرف میزنه و از درو دیوار میگه. هی تکونت میده تا تو هم حوابش رو بدی. گاهی بهش میگم بچم سرگیجه گرفت از دست تو ولش کن. ازش سوال کردم چقدر دخترت و دوست داری و تا کجا حاضری براش بری. میگه بچمه جونم و میزارم. امیدوارم این 12 هفته باقیمونده رو هم به سلامتی با هم پشت سر بزاریم. بی صبرانه منتظریم بیای بغلمون. خدایا نی نیمون رو به تو سپردیم. سالم و سلامت بیاد بغلمون.