عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

لذت مادر شدن

28 هفته و 2 روزگی

1392/7/21 10:36
نویسنده : گلی
1,249 بازدید
اشتراک گذاری

ما امروز 28 هفته و 2 روزمونه!

و اما تغییرات این هفته من:

وزن: 67.100 کیلوگرم!

تغییرات وزن:  7 کیلو و 200 نسبت به قبل بارداری و 2 کیلو نسبت به سه هفته قبل. یعنی هفته ای تقریباً 650 گرم! یکی مواظب من باشه!!!! جیگرم مامان رو داری میترکونی! حالا دیگه مثل گودزیلا میشه. کنترل وزنم دیگه اصلاً دست خودم نیست. چون فعالیتم هم کمتر شده. یکم از زایمان زودرس میترسم. حساسم شدم!

دور شکم: 102 سانتیمتر. حسابی زدی بیرون مامانی و من می بینمت و حال میکنم. هرکی من و میبینه میگه یه توپ قورت دادی...

علائم و احساسات من: مشکوک به عفونت ادرار هستم و جواب آزمایش مجددم تو همین یکی دو روز آماده میشه. کلی آب میخورم و کلی هم جیشششش! اولش خیلی نگران شدم ولی سپردم به خدا. هر روز نشستم و امتحان میکنم ببینم سرت کجاست و پاهات کجاست و ...! هی میگم نکنه دوباره بره تو پهلوهام گیر کنه. خواب شب خیلی سخت شده و هی ازین پهلو به اون پهلو میشم به سمت راستم که بخوابم دست چپم خواب میره گاهی، واسه همین حس میکنم خونرسانی ممکنه درست انجام نشه به تو خوشگلم هی جا به جا میشم. گاهی وقتا یه ضربه هایی مثل نبض رو احساس میکنم که تا یکی دو دقیقه ادامه داره! شاید سکسه هاته مامانی. اولش فکر میکردم تحت فشاری ولی هرچی جا به جا میشم فایده نداره و ادامه داره. بابات اویل هفته طفلی باید بره تهران و آخر هفته پیش ماست. کلی خسته میشه ولی به خاطر دخترش هر هفته میره و میاد! بعدازظهرها که دراز میکشیم دستش و میزاره رو شیکمم هی باهات ور میره و تا لگد نزنی چندتایی براش ولت نمی کنه. باهات کلی حرف میزنه و از درو دیوار میگه. هی تکونت میده تا تو هم حوابش رو بدی. گاهی بهش میگم بچم سرگیجه گرفت از دست تو ولش کن. ازش سوال کردم چقدر دخترت و دوست داری و تا کجا حاضری براش بری. میگه بچمه جونم و میزارم. امیدوارم این 12 هفته باقیمونده رو هم به سلامتی با هم پشت سر بزاریم. بی صبرانه منتظریم بیای بغلمون. خدایا نی نیمون رو به تو سپردیم. سالم و سلامت بیاد بغلمون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان
21 مهر 92 10:49
سلام گلی جون خیلی قشنگ نوشته بودی حال کردم از اولش خوندم تا همین الان. اگه ممنکنه به منم رمز بدی خوشحال میشم با افتخار لنکت کردم.
saeedeh
21 مهر 92 21:51
سلام گلی جون. ماشالا وزنت خوب زیاد شده ولی به من نمی رسی عزیزم ترکیدن یعنی این من که هنوز 27 هفتمه 10 کیلو افزایش وزن داشتم از اول بارداری. مثل خودت دارم می ترکم. ولی خدایی شکممو دوست دارم خیلی شیرینه.. دخملتو ببوس چه می دونیم دیدی دخترامون یه روز با هم همبازی یا هم کلاسی شدن


آره شیکمامون خیلی باحاله. منم عاشقشونم. واقعا! بعیدم نیست هم کلاسی بشن
مامان
23 مهر 92 7:39
عزیزم انشاا... که نی نی و خودت همیشه سلامت باشید. نگران نباش خدا خیلیبزرگ و هوای تو نی نی و باباش رو داره


مرسی. توکل به خودش.
مامان نغمه
23 مهر 92 23:56
منم همش توهم عفونت ادرار داشتم و دارم ولی فکرشو نکن نهایت عفونت هم باشه با دارو خوب میشه دیگه مشکلی نیست که...
منم امروز دور شکممو اندازه گرفتم
ایشالا که این مدت باقیمونده هم به سلامتی و خوشی طی میشه گلم


پس توهمش اپیدمی هستش. آزمایش دادم شکر خدا منفی بود. انشاا...
سارا مامان سپهر
24 مهر 92 0:40
انشالا نی نی به سلامتی به دنیا بیاد و خودتون هم سالم باشید و از لحظه های با هم بودن لذت ببرید


مرسی عزیزم. انشاا... خدا پسر تورم برات نگه داره.
کاکل زری یا ناز پریییی
30 مهر 92 18:52
الهی گلیییییییی چیزی نیست بابا حساس نشو دخترت سالم سر حال می پره بغلت عزیزم اولاش همش میگفتی وزن نمگیرم حالا دیدیییی
مامان
5 آبان 92 7:41
سلام گلی جون کجایی خانم؟
رها
6 آبان 92 8:31
سلام ماماني عزيزم آخي چقدر من از شكم بزرگ و سفت خانم هاي حامله خوشم مياد مخصوصا راه رفتنشون ماماني الكي استرس نداشته باش،ايشالا نيني جون صحيح و سالم بدنيا مياد،واسه منم دعا كن ماماني
مامان
9 آبان 92 15:47
سلام گلی جونم خوبی دخترت خوبه دلم برات تنگ شده بود یه سرم به من بزن
لیدا
11 آبان 92 12:40
'گلی جون این چند هفته هم به خوبی میگذره و میاد بغلت همه وقتت رو میگیره... این روزای بارداری خیلی خوب و خاصه ولی بودنش یه حس دیگه است...بهترین هدیه خدا بهمونه...مراقب خودت باش و جیگر خاله رو سلامت بیارش بیروننننن
مهرنوش مامان مهزیار
12 آبان 92 13:30
عزیزم پست جدید گذاشتم بیا سر بزن اگه حال داشتی
کاکل زری یا ناز پریییی
13 آبان 92 12:05
مامان گلییییییی غیبت داری؟؟ خوبی؟؟
گلی
پاسخ
سلام عزیزم. خوبم شکر خدا ولی استراحتم. زیاد دل و دماغ نوشتن ندارم
مامان نغمه
14 آبان 92 19:19
کجایی خانومی؟
سارا مامان سپهر
17 آبان 92 17:04
sسلام گلی جان خوبی عزیزم؟ نی نی چطوره؟ ازتون خبری نیست؟ امیدوارم خوب و خوش باشید عزیزم
گلی
پاسخ
مرسی خوبم شکر خدا..مایع کیسه آمنیوتیک کم شده و فعلاً استراحتم. التماس دعا
لیدا
18 آبان 92 13:27
گلی جون خیلی دلم برات تنگ شده....دخمل خوشگلت هم انشاالله بسلامتی میاد بغلت...خیلی مراقب خودت باش...میبوسمت مرسی لی لی جونم. این چند وقت دخملمون حسابی درگیرمون کرده. دعا کن برام
دریا
18 آبان 92 13:32
سلام گلی جون کجایی خانوم خیلی وقته نیومدی نت کم پیدایی دلم برات تنگ شده اومدی حتما به کلوب سر یزن بووووس
مامان
21 آبان 92 7:41
سلام عزیزم . خوشحالم کردی بهم سر زدی . منم این ماه اقدام کردم . تا ببینیم خدا چی میخواد. برای اون چیزی هم که گفتی نگران نباش. انشاا... که به سلامتی همه چیز به پایان میرسه و نی نی خوشملتو بغلت میگری . در این ایام بیمه حضرت علی اصغرش کن خودش پشت و پناهش عزیزم.
لیدا
21 آبان 92 21:57
الی ج.نم مایعات زیاد بخور عزیزم مخصوصا آب..النم که فصل لیموشیرینه حسابی بخور...استراحت کن که دیگه بعدا خبری ازش نمیشههههه که البته فداس سر این غرشته ها...