عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

لذت مادر شدن

من امروز 16 هفته و 5 روزمه!

1392/5/2 11:19
نویسنده : گلی
945 بازدید
اشتراک گذاری

من امروز 16 هفته و 5 روزمه!

و اما تغییرات این هفته من:

وزن: ترازوی من 60.100 نشون میده ولی دو-سه روز قبل که پیش ماما بودم و با مانتو وزنم کزد 63.100 باید یه ترازوی دیگه پیدا کنم و ببینم چه خبره؟؟؟ البته چون وزنها مقایسه ای هست میتونم بگم نسبت به هفته قبل چقدر تغییر وزن داشتم.

تغییر وزن: 100 گرم نسبت به هفته ی قبل

دور شکم: 93.5 سانت

علائم: دردای مثل تیر کشیدن بهم میگه جفتم سمت چپه رحممه! ولی از دکترم تا حالا نپرسیدم. حالم روی هم رفته خوبه. ماهیچه های لگنم درد میکنه. حس میکنم شل شدن. مامانم میگه ائونجا باید  گوشت بیاره تا دردات تموم بشه. تو استخر که راه میره و ماساژ میگیرم خیلی خیلی تاثیر خوبی داره. شبها خیلی خوب نمی خوابم و خوابهای عجیب و غریب می بینم. دیگه هیچی.

احساسات من: بعد اپیلاسیونی که داشتم بچم یه روز منقبض بود و حرکتاشم کم شده بود خیلی نگران شدم ولی الان همه چی عالیه. یه مامای خوب دیدم برای پیدا کردن مامای همراه تو زایمان طبیعی. مامای خصوصیت میشه و در تمام مراحل زایمان همراهته! ماساژت میده، واست عطردرمانی می کنه و خلاصه ازین شیوه های کم کردن درد طبیعی استفاده می کنه. تا خودت نخوای هم اجازه اپیزمیوتومی ندارن. خوبش اینه از قبل با هم تمرین میکنین. کلاسهای باردرایم هم از امروز شروع میشه. خیلی خوبه که تو بعضی جلسه ها همسران هم باید باشن. دیگه اینکه وقتی ماما نی نی خوشگل مارو دید حسابی ازش راضی بود. صدای قلب نی نیمون رو واسمون گذاشت. این وسط نی نی هم هی شوت و لگد پرونی میکرد. به قول باباش خدا بزرگه بالاخره یکی پیدا شده انتقام من رو ازت بگیره. طفلی شوشو نمیدونه هر شوت و لگد نی نی قند تو دل من آب میکنه. به قول شاعر : فحش از دهن تو طیبات است/ زهر از قبل تو نوش داروست!!! بهش میگن فلسفه خریت(دور از جون شما) مادر شدن!!!!!! 

توصیه های مامای عزیزمون: بزارین راستی توصیه های ماما رو هم اینجا بنویسم. گفت روزی 4 نوبت اگه کلسیم مصرف کردی قرصت رو نخور (مثلا! یه نوبت پنیر به اندازه دو قوطی کبریت، یه نوبت یه کایه ماست، یه نوبت دو لیوان دوغ، یه نوبت بستنی) گفتش اگه وزنت زیاد نشد خامه هم بخور.  دیگه اینکه گفتش بخواب با دست معاینه کرد جای نی نی رو پیدا کرد و بعدش صدای نبضش رو گذاشت. بعدشم مال خودم رو گذاشت و مقایسه کرد. نی نی سمت چپ رحمم بود و لگد پرونی میکرد. دیگه ماما گفت هفته ای دوبار ماهی بخورم که یه بارش میتونه تن باشه و یه بار دیگه هم ماهی های کوچیک که جیوشون کمتره. گفت ماهی سنگسر جنوب و قزل آلا خیلی خوبن. بعدش ازم خواست هر روز حتماً یه نوع گوشت حالا گوشت قرمز، یا مرغ یا ماهی و اینا بخورم.  ازم خواست مغزها رو روزی چند بار بخورم ولی گفتش که بدون نمک باشن حتماً! فشارم رو گرفت و 10 روی 6 بود (یعنی در واقع 100 رو 60). دیگه توصیه کرد حتما! از سبزیجات و میوه جات هم به صورت متعدد استفاده کنم. 6 وعده غذای سبک بخورم به جای سنگین. واسه درد مفاصل لگنم هم گفتش که بهت جلسه اول کلاس ها چند تا حرکت یوگا میدم. بهم گفت به ظاهرت به خاظر قد بلند و استخون لگن پهنت میخوره بتونی طبیعی راحت زایمان کنی. راستی تاریخ زایمانی که ماما برام زد 16 دی هست نه 13 دی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الی
3 مرداد 92 22:30
تو بهترینی گلی جون

بوسسسسسسسسسسسس


مقربونت برم عشقم.برات آرزوی بهترین ها رو دارم
lili
6 مرداد 92 12:00
عزیزم گلی جون یاد روزای بارداری افتادم..با اینکه خیلی اذیت شدم ولی ارزشش رو داشت...قدر ایت روزا رو بدون و با فرشته کوچولوت حرف بزن...امیدوارم سالم و سلامت بیاد بفلت و لذت مادر شدن رو بهت بده...مواظب خودت باش گل..


مرسی عزیزم. انشاا... خدا ماهانت رو برات سالم حفظ کنه.
رها
9 مرداد 92 11:45
نازي جوجوم
عطر درماني ديگه چه جوريه؟
كجا ميخواي زايمان كني؟


رها بیمارستان امه لیلا احتمالاً. هیچی بخور بوهایی که دوست داری رو واست تو اتاق زایمانت میزارن باحاله.
رها
11 مرداد 92 2:30
ام لیلا میری واقعا؟
حواست به واکسن نی نی باشه ها
واسه خواهر زاده من یادشون رفته بود داکسنش رو بزنن به هیچکس هم نگفته بودن ؛بعدش نی نی امون خیلی اذیت شد برای واکسنش
دیگه اگه درد داشتی پمپ درد بگو برات بذارن خیلی خیلی موثره
طبیعی زایمان میکنی یا سزارین؟


فعلاً نظرم رو طبیعیه اگه خدا بخواد. دکتر زعفرانچی رئیس بیمارستان از دوستانه. واسه همینه رو اونجا خیلی حساب کردم