رستوران گردی!
سلام نی نی خوشملی!
من و بابایی جدیداً یه کار جدید راه انداختیم اونم رستوران گردیه! بس که بابایی شیکموئه!!! تو هم اینگار به بابات رفتی. تو این هفته این سومین رستورانه میریم! امروز تصمیم گرفتیم واسه صبحانه بریم یه جای جدید. رفتیم رستوران دیپلمات آجدانیه. غذا به صورت بوفه و تو یه فضای باز بود. خیلی از فضا خوشم اومد. کلی درخت بود و نسیم خوبی هم میومد. یه درخت انار خوشگلم داشت که شکوفه های قرمز خوشگل داده بودن. بابا اسم نی نی خاله هما یعنی "نارمیلا" رو دوست داره هرجا شکوفه انار میدیدیم، یادی از نارمیلا میکرد. (نی نی : خاله هما تورو خدا نارمیلا دنیا اومد بیارش بابای ما ببینه و گرنه عقده ای میشه ها!) خلاصه فضای رستوران عالی و غذاش مزخرف بود! یه عدسی داشت که من در تمام عمرم عدسی به این بدمزه ای نخورده بودم! عملاً به جز سوسیسش (چقدرم که واسه خانومهای باردار سالمه) لب به هبچی نزدم. شیرش هم شیر کاله بود، من شیر موزش رو برداشتم به قدری شیرین بود که نمیشد قورتش داد (اصلاً شیر کاله نخرید خیلی بدمزه بود، خیلی!). بعدشم تهوع شدید گرفتم ولی به فضای دلنشینش می ارزید. تصمیم گرفتم دفعه دیگه با خودم صبحانم رو ببرم و بشینم از فضا لذت ببرم !!!!
راستی بابایی برات یه بسته 12 تایی جغجغه گرفته که با هم جیغ جیغ کنین سر مامانی رو ببرین!
فردا هم وقت سونو ان تی داریم. میگن معطلی زیاد داره ممکنه یه حدسهایی راجع به جنسیت هم بزنن که فقط 80 درصد میتونه درست باشه! امیدوارم همه چی عالی باشه و تو سالم باشی. دختر یا پسر ما عاشقتیم. خدایا نی نی رو به تو سپردم!