عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

لذت مادر شدن

انتظار

1391/9/20 10:58
نویسنده : گلی
906 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام نی نی خوشملی

امروز خاله اریسا می فهمه نی نی های قشنگش اومدن تو دلش انشاا...! منم 6 روز دیگه می فهمم. این روزای آخر همیشه تحملش سخت تر می شه. کاش این ماه اومده باشی. از خدا خواستم هر وقت صلاحمون بود بیای ولی خوب ته دلم طاقت دوریت رو ندارم. 

دیشب یه 4-5 کیلومتری پیاده روی کردم و داشتم با خودم فکر می کردم وقتی بیای اول به کیا بگم و چطوری بگم؟

نفر اول که صد در صد باباییه!! اگه لو نرم (چون احتمالاً اینقدر ذوق کنم که به همه سربع بگم) می خوام هر وقت اومدی رو شیکمم بنویسم "بابایی من اومدم!" و به بهانه ی دلدرد بهش نشون بدم! شایدم رو آینه میز توالت بنویسم! شایدم واسش نوشتم "بابایی یه رقیب قدر پیدا کردی" اولش حتماً جا می خوره و رگ غیرتش به جوش میاد ولی بعدش زود می فهمه. بابایی باهوشه!

نفر دوم مامان بزرگه! از بابا اجازه گرفتم اول به مامان خودم بگم. می خوام یه نامه واسش بنویسم، کاملاً رسمی، با تمبر و مهر و ...! روشم بنویسم خبر فوری! توشم بنویسم "خبر فوری: شما مامان بزرگ شده اید". قیافش دیدنی میشه. می ترسم به بابام دیرتر بگم ناراحت بشه، احتمالاً وقتی بابابزرگ سر کار باشه به مامان بزرگ بگم و بعدشم با هم بهش بگیم.

به بقیه هنوز فکر نکردم ولی بعدیش صد در صد دایی رضاست!.....

حالا تو بیا، بقیش رو با هم فکر می کنیم. چقدر من اینجا تنهایی فکر کنم تو ازونجا تقلب بکنی و ایده های من رو گوش کنی، راست می گی زود بیا بهم کلی ایده بده. 

دوست دار تو، 

مامانیه منتظر که از همه تو دنیا بیشتر دوست داره!قلب

مادر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)