عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

لذت مادر شدن

انتظار

 سلام نی نی خوشملی امروز خاله اریسا می فهمه نی نی های قشنگش اومدن تو دلش انشاا...! منم 6 روز دیگه می فهمم. این روزای آخر همیشه تحملش سخت تر می شه. کاش این ماه اومده باشی. از خدا خواستم هر وقت صلاحمون بود بیای ولی خوب ته دلم طاقت دوریت رو ندارم.  دیشب یه 4-5 کیلومتری پیاده روی کردم و داشتم با خودم فکر می کردم وقتی بیای اول به کیا بگم و چطوری بگم؟ نفر اول که صد در صد باباییه!! اگه لو نرم (چون احتمالاً اینقدر ذوق کنم که به همه سربع بگم) می خوام هر وقت اومدی رو شیکمم بنویسم "بابایی من اومدم!" و به بهانه ی دلدرد بهش نشون بدم! شایدم رو آینه میز توالت بنویسم! شایدم واسش نوشتم "بابایی یه رقیب قدر پیدا کردی" اولش حتماً جا می خوره و ...
20 آذر 1391

فال حافظ

امروز  همش می خوام درس بخونم ولی متمرکز نمی شم. دلم گرفته بود و یه فال حافظ گرفتم اومد: رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند                     چنان نماند و چنین نیز هم نخواهم ماند   خواستم یک چیزی هم به خودت بگم که بدونی: دست از طلب ندارم تا کام من برآید                    یا تن رسد به جانان یا جان ز تن در آید مامانی اینجوریه دیگه تا به خواسته هاش نرسه تسلیم نمی شه. حالا خودت می دونی و خدای خودت و انصافت..................................................
20 آذر 1391

اولین لباس های نی نی

سلام نی نی جونم   قبل اینکه تو به دنیا بیای، مامانی که صبر و طاقتش تموم شده بود، تو مهر ماه سال 1391 واست یکم خرید کرد. دلم می خواد بدونی اینا اولین چیزایی بود که واست خریدم این اولین کفشته (یه جورایی جورایه!) اینم اولین لباسات ...
14 آذر 1391

روزهای انتظار

سلام عزیز دلم امروز یکی از خاله ها واسم پیغام گذاشته بود واسه اومدنت بهتره اینقدر استرس نداشته باشم. راست می گه خاله از بس به فکرتم از تمام کار و زندگیم افتادم. از امشب می سپرم به خدا! بهتر از خدا که سراغ ندارم. حافظ می گه:                تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار                                                                که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند   ...
21 آبان 1391

ورود به ماه سوم انتظار

سلام خوشگل مامان این ماه هم قابل ندونستی و نیومدی تو دلم. دیروز، دو روز زودتر از موعد فهمیدم. خیلی بی تابی کردم. خدا رحم کرد بابایی پیشم بود. باورش نمی شد اینقدر واسه من مهم شده باشی. این ماه شاید کمتر بیام اینحا و بهت سر بزنم. می خوام کمتر بهت فکر کنم شاید زودتر بیای. کلی هم درس دارم که این ماه نگذاشتی بخونم. دوست دارم عزیزم.   ...
21 آبان 1391

انتظار

سلام جیگمل مامان امروز از ساعت 6:22 که دمای بدنمو گرفتم یه جوریم. دمای بدنم یکم امروز افت داشت! دو ماه قبل همچین چیزی تو دمای بدنم اتفاق نیوفتد و تا یه روز مونده به موعد همش بالا بود. ترس همه ی وحودم رو برداشته.آخه بی انصاف الان 5 روز مونده، مگه میشه علائم AF شروع بشه!!!! با قلب مامان بازی نکن.  از دیشب که فهمیدم خاله اریسای خوشگلت پری شده اصلاً یه جوریم. شماها دارین اونجا شیطونی می کنین، ماها داریم اینجا جلز و ولز می زنیم! باور کنین وقتی بیاینن بازم میاریمتون پیش همدیگه تا با هم بازی کنین، نمیزاریم تنها بمونین! یکم به فکر ما مامانای چشم انتظار هم باشین.  دوست دارم، همهتون رو دوست دارم یه بوس گنده از طرف مامانی ...
17 آبان 1391

بدون عنوان

سلام نی نی خوشگلم از بس خاله الی اصرار کرد واست یه وبلاگ درست کردم، تصمیم گرفتم مطالب وبلاگ قبلی رو هم بزارم اینجا. از تو و احساساتم تو بخش مادرانه های من حرف می زنم و بقیش میشه چیزای مفیدی که به درد بقیه خاله ها هم بخوره! مامان یه دفتر زرد-نارنجی کوچیک خوشگل داره که توش واست یه عالمه چیز نوشته. اونا فقط بین من و تو می مونه ! بزرگ شدی میشه مال خود خودت!!!!!!! فقط یادم بنداز که بهت بدمش. این ماه (آبان ماه 1391) من و بابایی دومین ماهه تورو از خدا می خواهیم. من وسط درسامم، بابایی هم از این ترم دانشجو شده ولی چشامون جز تو هیچ چیز رو نمی بینه! تو بیا با هم درسامو می خونیم! اونوقت من و تو وبابایی با هم میشیم دکتر! دیگه کم کم می فهمم این ماه ا...
15 آبان 1391